ابیوز!

توی دانشگاه بودم و داشتم از مسیری پیاده عبور میکردم. از دور یه سری از این جوون های خوشحال رو دیدم که دارن دست مردم اطلاعیه میدن و باهاشون حرف میزدن. از همون دور حدس زدم که موضوع از چه قراره.

از بقل یکیشون که رد شدم گفت:

Please help us to put stop on animal abuse?

لطفا به ما کمک کنید برای توقف سوء استفاده از حیوانات؟

گفتم:

When you wanted to put stop on grad students abuse, I'm in!

هر وقت خواستید سوء استفاده از دانشجوهای ارشد/دکتری رو متوقف کنید، من پایم!

سونامی

1. بعد از زلزله ژاپن خبر رسید که امواج حاصل از سونامی آنقدر قوی بودند که جزایر هاوایی در وضعیت خطر و سواحل غربی آمریکا در وضعیت هشدار خواهند بود. موج سونامی ساعت 2 نیمه شب به وقت محلی به هاوایی و حدود 9 صبح به سواحل سن دیگو قرار بود برسد. امواج سن دیگو کمتر از 1 متر پیش بینی شده اند. در بعضی از شهر های ساحلی مسطح، پلیس منطقه را تخلیه کرد. حدود یک هفته پیش نیز زلزله ای در شیلی رخ داد و به طبع آن سونامی تا هاوایی و استرالیا رسید.

2. طبق معمول اومدم آزمایشگاه و دارم کارم رو انجام میدم . باشنیدن صدای بلندی شبیه امواج دریا قبلم خالی شد. صدا خیلی بلند بود و از دیوار های کلفت آزمایشگاه هم عبور کرد. با اینکه مطمئن بودم موج های یک متری برای سواحل صخره ای سن دیگو ( ساحل لا هویا که نزدیکترین ساحل به دانشگاه و منزل ما هست تشکیل شده از دیوار صخره 20 متری جلوی اقیانوس) شوخی ای بیش نیسیتند، بخاطر اخباری که شنیده بودم ترس در دلم افتاد. در آزمایشگاه رو باز کردم و فکر کردم الآن صحنه های سونامی که در تلویزیون دیدم جلوی چشم خودم میبینم. وفتی در رو باز کزدم صدای امواج خیلی محکم تر و قوی تر شنیدم. مطئنم رنگ به چهره نداشتم. به لبه بالکنی رفتم و به پایین نگاه انداختم. همه چیز در امن و امان بود! کنجکاو شدم که این صدا از کجاست. اطراف رو که داشتم نگاه میکردم ناگهان صدا از بین رفت. 

در ساختمان کتار ما یک منیع بزرگ هست که چندبار دیدم با کامیون میان توش نیتروژن مایع میزیرن. کتار منبع اتاقکی است که تعدار زیادی پتکه بر روی سقفش برای تهویه هست. حدس میزنم که این اتاق در واقع یخچال بزرگیه برای سرد نگهداشتن منبع نیتروژن مایع. صدای پنکه ها آنقدر بلند بود که فکر کردم سونامی شده! هاه!

3. به یاد همیشه که با پدرم کل کل داشتیم در مورد نماز آیات با خودم فکر کردم آیا سونامی هم نماز آیات دارد؟ اینطور که من دیدم زلزله دارد اما سونامی نه. خوب اینجا که زازله رخ نداده که تو ژاپن رخ داده! اما خداییش اگه یه مسلمونی تو جزایر هاوایی باشه باید نماز آیات بخونه یا نه!؟در اونجا زلزله ای رخ نداده اما شدت امواج اونقدر بوده که تمام فرودگاه ها بسته شده و خلاصه اوضاع از یه زلزله هم بدتره!

4. یه آقایی بود از اینایی که کارشون اینه که فقط میرن این ور اون ور سخنرانی میکنن و واقعا سخنران خوبی هم هستند اما توهم میگرتشون فکر میکنند خیلی حالیشونه و به خودشون میگن دکتر! منم به هر دلیلی پای صحبت های این آقا بودم و داشت توضیح میداد که چرا قرآن به زبان عربی گفته شده. دلیلش هم این بود که عربی کامل ترین زبان دنیاست. البته من واقعا سواد تایید با تکذیب این موضوع رو ندارم و کاری هم باهاش ندارم. اما مشکل از اینجا ست که این آقا تصمیم گرفت که جمله دوم خودش رو هم اثبات کنه و تصمیم گرفت بگه که چرا عربی کامل ترین زبان دنیاست. دلیلش این بود که عربی خیلی لغت دارد مثلا 9 لغت دارد فقط برای شتر. هرچند این روش اثبات ( اثبات با نمونه) سست ترین روش اثبات هست. اما حرف این آقا موند تو ذهن ما. همونجا کلی اعصابم خورد شد که آقا چی میشد این جمله رو نگی. *

5. امروز که داشتم در مورد نماز آیات فکر میکردم با خودم گفتم اگه قرار بود حدیث یا آیه ای باشه که در مورد نماز آیات حرف بزنه، لغت سونامی رو چطور بیان میکرد. در اینترنت دنبال لغتنامه های انگلیسی به عربی گشتم تا معنی سونامی رو به عربی ببینم چی میشه!

بعضی از لغتنامه ها این لغت رو نداشتند. بعضی ترجه کرده بودند "تسونامی".  بعضی گفته بودند: "مَوْجَه مَدِّيَّه أو جَزْرِيَّه" یا این یکی: "موجة البحر الهائلة". خلاصه "لغت" خاصی برای سونامی نبود! 

6. شهر در امن و امان است.


*در مورد شماره 5 این توضیح رو بدم هدف پیکان من به سمت "خاله خرسه" هاست که دوستیشون از 100 تا دشمنی بدتره. (مثال بزرگ شده: امثال طالبان اگه نباشن ما مسلمون ها زندگیمون تو آمریکا راحت تره). اگه این آقا میگفت عربی کامل ترین زبان دنیاست و بحثش رو همینجا تموم میکرد ! یا میگفت عربی کامل ترین زبان دتیاست برای اینکه پیچیده ترین گرامر زبانی رو داره و همینجا سلسله دلایلش رو تموم میکرد، من باهاش هیچ مشکلی نداشتم.  

شکم سیری

از شکم سیری این خارجی ها همین که وبسایت درست کردن که آدرس توالت های عمومی رو بهت میده!

پ.ن. استقرا در مورد عبارت فوق جایز نیست.

بنیان سست خانواده در غرب

چند روزی بود که می خواستم این مطلب رو بنویسم اما به علت کار زیاد فرصت نداشتم. اما امروز که دیدم در وبلاگ یک بسیجی به روز ولنتاین روز فحشاء گفته شده تصمیم گرفتم که این مطلب رو بنویسم!

عصر روز ولنتاین که به خانه بر میگشتم به فروشگاه نزدیک خانه رفتم تا کارتی به مناسبت روز ولنتالین برای همسرم بگیرم.  در شهر ما فروشگاه ها با بقالی های تهران فرق اساسی دارند و اصولا فروشگاههای محلی هرکدام به وسعت یه فروشگاه شهروند هستند و در آنها همه نوع محصولات مورد نیاز منزل را می توان یافت.

وارد فروشگاه شدم و مستقیم به سمت راهرو کارت های تبریک رفتم. ساعت حدود 5 بعد از ظهر بود و هنوز غروب ولنتاین نشده بود. امیدوار بودم که در فروشگاه کارت های زیبایی پیدا کنم چون معمولا مجموعه زیادی از کارت های تبریک رو داشتند. همینکه وارد راهرویی شدم که کارت های تبریک آنجا بودند دیدم هفت هشت تا آقای جا افتاده جلوی کارت ها ایستادند و دارند کارت انتخاب میکنند. نا خودآگاه لبخندی به لبم اومد از دیدن آقایون رمانتیک. به زحمت خودم رو بینشون جاکردم تا منم بتونم نگاهی به کارت ها بیاندازم.

کارت ها دسته بندی شده بودند به دسته های "برای خانمم ( Wife )" ، "برای شوهرم ( Husband )" ، "برای او، مونث ( Hers )" و "برای او، مذکر ( His )" و دسته های دیگه. دیدم اغلب کارت های برای خانمم تموم شده اما کارت های برای شوهرم اکثرشون باقی مانده اند. باز هم خندم گرفت و ایندفعه نتونستم جلوی خودم رو بگیرم وهیچی نگم دلم می خواست این آمریکایی ها رو یه محکی بزنم. با این تیریپ که انگار دارم با خودم بلند بلند فکر میکنم اما در واقع دارم با همه شوهرهای جلوی کارت ها حرف میزنم گفتم: "مینیم که همه کارت های برای خانمم دارن تموم میشن ولی کارت های برای شوهرم سر جاشونن" یه آقایی هم که بقل دستم ایستاده یود هم با همون لحن که انگار داره بلند بلند فکر میکنه گفت : " احتمالا خانم ها از دو سه روز زودتر کارت هاشون رو گرفتن ولی آقایون آخرین لحظه دارن کارت هاشون رو میگیرن." خیلی با حرفش حال کردم. 

کارتم رو که برداشتم و از راهرو کارت ها اومدم بیرون تازه متوجه شلوغی بیش از اندازه فروشگاه شدم و دیدم که همه کسانی که در حال خرید هستند دسته گل بزرگی دستشون هست. بخش گل فروشی هم خیلی شلوغ بود.

از فروشگاه که خارج می شدم هم آقایونی رو دیدم که دوان دوان دارن به سمت فروشگاه میان و معلوم بود دارن به چی فکر میکنن : " امیدوارم کارت تبریک ها تموم نشده باشن"

تو ایران هزار بار تو کلمون کردن که فرهنگ خانواده در غرب وجود نداره و پیوندها سسته و زن و شوهر ها همه از هم بدشون میاد و همه دارم همش خیانت میکنن و غیره . من اینجا نمی خوام تحلیل علمی و آماری کنم و یا چیزی رو اثبات کنم اما می خوام بگم روز ولنتاین روز فحشا نیست روز عشق به همسر و زندگی است. 

امیدوارم عشق به خانواده رو یاد بگیریم تا کم کم انسانیت رو هم بیاموزیم.